داستانهایی از زندگی امام علی علیه الس
 
 
 

على جان من است

پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم لشكرى را به فرماندهى حضرت على "عليه السلام" براى يكى از غزوات فرستاد، پس از پيروزى در جنگ و در موقع تقسيم غنائم اميرالمؤمنين "عليه السلام" قصد داشت كنيزى را با سهى از غنائمى كه نصيب حضرتش مى شد خريدارى نمايد. حاطب بن ابى بلتعه و بريده اسلمى حيله كردند و قيمت كنيز را زياد كردند و در موقع برگشت به مدينه آن دو نفر به حضور پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و شروع به سعايت و بدگوئى على "عليه السلام" كردند و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كردند: على "عليه السلام" كنيزى را خريدارى كرد و قيمت او را از غنايم مسلمانان پرداخت كرده است.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم سخت خشمناك شد و رنگ چهره مباركش تغيير كرد و اعضاء بدنش بلرزه افتاد، آنگاه فرمود: اى بريده! چگونه رسول خدا را اذيت مى كنى و حال آنكه امروز شنيدى آيه ان الذين يوذون الله و رسوله آنگاه حضرت تا آخر آيه را قرائت فرمود: بريده عرض كرد: من قصد آزار شما را نداشتم يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم حضرت فرمودند: تو قصد آزار على "عليه السلام" را داشتى و على نفس من است، مگر نمى دانى من از على، و على از من است و هر كه على را بيازارد مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد خدا را اذيت نموده و بر خدا حتم است كه آزار كننده را به عذاب دردناكى در آتش جهنم معذب بدارد.

اى بريده! تو بهتر ميدانى يا خداوند؛ تو بهتر مى دانى يا خوانندگان لوح محفوظ؛ تو بهتر مى دانى يا فرشتگان ارحام؛ تو بهتر مى دانى يا فرشتگان محافظ على "عليه السلام". بريده عرض كرد: همه اينها از من بهتر مى دانند؛ آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چگونه على "عليه السلام" را تخطئه و سعايت مى نمايى او را سرزنش مى كنى و در كارهايش ايراد مى گيرى اين جبرئيل است كه مزا خبر داده كه فرشتگان حافظ على "عليه السلام" هرگز از زمان كودكى تاكنون گناهى را بر او ننوشته اند و اين فرشتگان ارحام مى باشند كه گواهى مى دهند پيش از آنكه على "عليه السلام" از شكم مادر متولد شود و بعد از آن هرگز مرتكب لغزش و گناهى نشده و اين قرائت كنندگان لوح محفوظ هستند كه در شب معراج به من خبر دادند كه در لوح محفوظ نوشته شده كه على "عليه السلام" معصوم است.

اى بريده! بر خلاف آنچه خداوند درباره على "عليه السلام" فرموده متعرض او نشود، همانا على؛ اميرالمؤمنين، و بزرگ نيكوكاران و يكتا سوار مسلمين و پيشرو سفيدرويان و تقسيم كننده. بهشت و دوزخ است هيچ يك از مسلمانان حق ندارند و نبايد درباره او مكر و حيله بكار برند، قدر و منزلت على "عليه السلام" در پيشگاه خداوند بالاتر از قدر و منزلت تمامى مسلمانان است آيا مى خواهى كه ترا خبر دهم مطلبى را تا موجب روشنى ديده و قوت قلب تو و تمام مؤمنين شود!! عرض كرد: بلى حضرت فرمود: در روز قيامت در مقام سنجش اعمال، سيئات اعمال عده اى باعث سنگينى ميزان گناهان آنها مى شود از آنها مى پرسند پس حسنات اعمال شما كجاست آنها در كمال شرمندگى عرضه مى دارند كه ما حسناتى نداريم. خطاب مى رسد اگر شما براى خود حسناتى قائل نيستيد، ما حسنات اعمال شما را مى شناسيم آنگاه به باد امر مى شود رقعه كوچكى آورد و در كفه حسنات آنها بگذارد، آنگاه چنان برترى بر گناهان آنها حاصل مى شود كه فاصله ميزان آنها در بدى و خوبى به اندازه فاصله زمين و آسمان مى شود آنگه به آنها گفته مى شود دست پدر و مادر و برادر و خواهر و خاصان خود را گرفته و داخل بهشت شويد اهل محشر فرياد برآوردند پروردگارا ما سيئات و بديهاى اين جمع را مى دانستيم ولى حسنات و خوبى هاى آنها را نفهميديم، خطاب مى رسيد اينها دوستداران على "عليه السلام" بودند چون آنها على "عليه السلام" را دوست داشتند ما هم ايشان را بدوستى خود پذيرفتيم و بدوستى و محبت على "عليه السلام" گناهان ايشان را بخشيديم و سيئات آنها را به حسنات تبديل كرديم و بهشت را به آنها واجب كرديم. [ تفسير جامع، جلد 5. ]

 

به على رجوع كن

ابواسحاق سبيعى مى گويد: بر مسروق بن اجدع وارد شدم او ميهمانى داشت كه آنرا نشناختم و هر دو آنها مشغول غذا خوردن بودند آن ميهمان گفت: من در جنگ حنين با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بودم كه صفيه [ صفيه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است در جنگ خيبر اسير شد و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعنوان سهم خود او را گرفت و آزاد نمود سپس به همسرى خود در آورد. ابن حجر گويد او در سال 36 هجرى وفات يافت و بعضى گويند او در زمان معاويه از دنيا رفته است. ] دختر حيى بن اخطب حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و عرض كرد: اى رسول خدا من چون ديگر زنان شما نيستم پدر و برادر و عموى مرا كشته ايد "و من كسى را ندارم" بنابراين پس از وفات شما من به چه كسى رجوع كنم؟

حضرت فرمود: به اين شخص و با دست خود به على بن ابيطالب "عليه السلام" اشاره نمود. [امالى شيخ مفيد.]

امام مبين على است

ابن بابويه از حضرت باقر "عليه السلام" روايت كرده كه فرمود: چون آيه و كل شيئى احصيناه فى امام مبين نازل شد، ابوبكر و عمر بن خطاب خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و عرض كردند: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آيا منظور از امام مبين تورات است؟!! حضرت فرمود: خير. باز پرسيند: آيا منظور قرآن است حضرت فرمود: خير در همين موقع حضرت اميرالمؤمنين "عليه السلام" وارد جلسه شد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: آن امام مبين كه خداوند همه چيز را در آن بيان فرمود: على "عليه السلام" است كه پروردگار علم هر چيزى را در وجود برادر و وصى و خليفه بعد از من؛ على "عليه السلام" به وديعه نهاده است. [ تفسير جامع، جلد 5. ]

پرسش قيامت

امام حسين "عليه السلام" مى فرمايد: روزى جد بزرگوارم رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ابوبكر به منزله گوش و عمر در حكم چشم و عثمان مانند قلب است، حضرت امام حسين "عليه السلام" مى فرمايد بر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرداى آن روز وارد شدم و اميرالمؤمنين "عليه السلام"نيز حضور داشت پس از عرض ادب از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم سؤال كردم مقصود شما از فرمايش ديروزتان راجع به آن اشخاص چه بود؟

حضرت فرمود: اينها اشاره به ابوبكر و عمر و عثمان بود كه در حكم گوش و چشم و قلب مى باشند آنگاه روى مبارك خود را به پدرم كرد و فرمود: زود است كه از آن گوش و چشم و قلب از ولايت اين وصيم اميرالمؤمنين "عليه السلام" سؤال كنند،و آنگاه اين آيه را قرائت فرمود: 'ان السمع و البصر و الفوايد كل اولئك عنه مسئولا' . سپس فرمود: به عزت و جلال پروردگار قسم كه روز قيامت تمام امت مرا نگاه مى دارند و از آنها درباره ولايت اميرالمؤمنين "عليه السلام" سؤال مى نمايند [ تفسير جامع، جلد 5. ]

ملاقات على

محمد بن عباس از اميرالمؤمنين على "عليه السلام" روايت كرده كه فرمود: روزى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به من فرمودند: يا على ميان كسانى كه تو را دوست دارند و ميان آنچه كه از ديدنش، ديدگانش روشن شود فاصله اى جز مرگ وجود ندارد و همين كه مرگ آنها فرا رسد به آن مقام "ديدن تو" خواهند رسيد... آنگاه فرمود: يا على دشمنانت از درون آتش دوزخ فرياد و ناله مى كنند و مى گويند: پروردگارا ما را از اين آتش دوزخ نجات بخش تا به جبران گذشته اعمال شايسته به جا آورده و على و فرزندانش را دوست بداريم. [ تفسير جامع، جلد 5. ]

وصيت رسول خدا در دست على

در اصول كافى از حضرت موسى بن جعفر "عليه السلام" روايت كرده كه فرمود: به پدر بزرگوارم عرض كردم آيا نويسنده وصيت نامه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اميرالمؤمنين "عليه السلام" بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم املا مى فرمود و على "عليه السلام" آن را مى نوشت و جبرئيل و فرشتگان مقرب نيز شاهد بر آن بودند؟ پدرم اندكى تأمل كرد و سر مبارك را بزير انداخت و پس از آن فرمود: آرى چنين است اى اباالحسن، فرشتگان شاهد بر وصيت بودند، ولى وصيت نامه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كتاب مسجل و نامه نوشته شده اى بود كه جبرئيل با خيل فرشتگان مقرب براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آورده بودند و عرض كردند: اى رسول خدا جز وصى و برادرت على "عليه السلام" هر كسى كه در محضر شما هستند بيرون بفرست تا آنكه وصيت نامه را على "عليه السلام" دريافت نمايد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم همه را غير از على "عليه السلام" بيرون فرستاد آنگه جبرئيل گفت: اى رسول خدا! خداوند سلام تو را مى رساند و مى فرمايد: اين مكتوب و وصيت نامه، عهد من است و شرايطى است كه با شما نموده ام و خودم و فرشتگان مقرب گواه آن است، كه گواه خود من بر صحت اين عهدنامه كافى است.

حضرت صادق "عليه السلام" فرمود: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از شنيدن پيام جبرئيل لرزيد و گفت: اى جبرئيل بر ذات اقدس پروردگار سلام باد، تصديق مى كنم كه اين وصيت نامه پروردگار به من رسيد آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنرا از جبرئيل گرفته و به على "عليه السلام" داده و فرمود:يا على! اين مكتوب را حرف به حرف و كلمه به كلمه قرائت كن اين عهدنامه پروردگار با من است و اينك امانت خدا را بدست تو مى سپارم على "عليه السلام" عرض كرد: پدر و مادرم فدايت، من هم شهادت مى دهم كه تو اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اين وصيت نام و پيمان خدا را به من رساندى و تمام اعضا و جوارح من مصدق و مويد اين امر هستند. جبرئيل گفت: من هم براى هر دو نفر شما گواهى مى دهم پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: يا على! وصيت نامه مرا گرفتى و از مضمونش آگاه شدى در پيشگاه خدا و در حضور من ضامن اجراى آن شدى بايد قول بدهى كه به آنچه در اين نامه است وفا كنى اميرالمؤمنين "عليه السلام" عرض كرد: اى رسول خدا من متعهد مى شوم كه بر اين عهدنامه وفادار باشم و از خداوند يارى مى طلبم كه مرا مؤفق بدارد بر طبق آن عمل كرده و حق آن را ادا كنم...

بعد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام و حسنين عليهم السلام را طلبيدند و مضمون وصيت نامه و سفارشى كه به اميرالمؤمنين "عليه السلام" فرموده بود را به ايشان ابلاغ و امر بصبر و شكيبائى نمودند آنها نيز قبولى و اطاعت خود را اعلام كردند و عرض كردند، آنچه خداوند مقرر داشته و اراده مى فرمايد مورد قبول و رضاى ما است آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وصيت نامه را مهر كرده و تسليم على "عليه السلام" نمود.

 
      خوش آمدید
 
به سایت مدرسه امین خوش آمدید
      حدیث گهربار
 
      روزنامه های ایران
 
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه عنوان روزنامه
      عکس
 
 


 
This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free